مرحله ی اول: آن را بنویسید

آخرین تجربه ی یادگیری خود را در نظر بگیرید و روی جزئیات آن منعکس شوید. در یک دفترچه یاد داشت تمام چیزهایی که از تجربه ی خود به یاد دارید، چه کوچک و چه بزرگ، یادداشت کنید. این کار به شما کمک می کند، تا به اتفاقی که در روز و یا لحظه ی اول افتاد به خوبی فکر کنید. زمانی که برای اولین بار از در وارد شدید و پروژه و یا وظیفه ی محوله ی خود را انجام دادید چه حسی داشتید؟ سپس از خود بپرسید که پس از آن چه اتفاقی افتاد. و همین طور پس از آن. در مورد اینکه آیا چیزهایی که به ذهنتان می رسد به یادگیری شما و چگونگی آن مربوط می شود ارتباط دارد یا نه نگران نباشید. فقط مهم این است که به حافظه ی خود جهت یادآوری وقایع رجوع کنید.

مرحله ی دوم: نقشه ی خود را تهیه کنید

سمت چپ یک کاغذ بزرگ خطی عمودی بکشید. آن خط نشانگر یک مقیاس است، که از منفی ترین حالت در پایین شروع شده و به مثبت ترین حالت در بالا می رسد. از وسط اولین خط یک خط افقی بکشید تا آن را نصف کند و آن را تا انتهای راست صفحه ادامه دهید. خط افقی نشانگر طول زمان تجربه ی یادگیری شما بر روی نقشه است که این زمان می تواند یک روز، یک ماه و یا چندین سال باشد.در طول خط افقی در فواصل منظم مرحله بندی کرده که این به شما کمک می کند این فضا را به ساعت، هفته و یا ماه تقسیم بندی کنید. بر اساس طول زمان یادگیری تصمیم بگیرید به چه میزان نقطه بگذارید.

مرحله ی سوم : تحلیل کنید

حال عقب بایستید و مشاهده کنید این نقشه چه چیزی در مورد تجربه ی کلی شما نشان می دهد؟

چه چیزی بالاترین و پایین ترین ها را به وجود آورده؟ چه شرایط و چه کارهای شما و یا دیگران به نقاط چرخش و عطف منجر شده. به نقاطی که خطوط از همه فاصله گرفته و یا نزدیک می شوند دقت کنید. در تقاطع ها و فواصل چه اتفاقاتی افتاده؟ سعی کنید درکی از آنها پیدا کنید. از خودتان بپرسید که چگونه تجربه ی یادگیری شما به تجربیات احساسی شما مربوط بوده و چگونه می توانید دفعات بعدی از این تجربیات برای برخورد با یک مسئله ی بلندپروازانه استفاده کنید.