
فرض کنید دو شرکت A و B داریم که یک محصول مشترک در آنها به فروش می رسد و زمان فروش داخل کاتالوگ محصول اطلاعاتی از ریسک خرابی محصول در اختیار مشتری قرار داده می شود. در کاتالوگ شرکت A قید می شود این محصول در هر 90 سال یک بار خراب می شود.
در کاتالوگ شرکت B هم قید شده است که اگر از محصول طبق قوانین گارانتی استفاده شود، تا 15 سال تعمیر هر خرابی ای رو شرکت انجام می دهد.
اگر شما باشید کداممحصول را خریداری می کنید؟
در کاتالوگ شرکت A گفته شده بود که محصول 90 سال یکبار خراب می شود، ولی اولا تضمینی نیست که همین فردا خراب بشود یا خیر، دوما گفته نشده است که اگر محصول خراب شود مسئولیت شرکت در قبال ابن خرابی چیست و صرفا یک عدد بزرگ مطرح شده است.
شرکت B در واقع ریسک خرابی محصول را درست تر مخابره کرده و در کاتالوگ قید کرده است که اگه اتفاقی هم برای محصول بیفتد، ما ریسک آن را برعهده میگیریم.
شاید به لحاظ کیفیت هردو محصول عیناً شبیه به هم باشند، اما صرفاً با یک اطلاع رسانی بد ریسک، شانس خرید محصول را کاهش می دهیم.
ابهام در انتقال ریسک زمانی اتفاق می افتد که تست ها روی محصول به درستی انجام نشده باشد و زمانی که ارزیابی ریسک درستی روی محصول وجود ندارد، این ابهام ریسک برای محصول و شرکت دو پیامد به دنبال خواهد داشت:
۱. مشتری ناخوداگاه متوجه این موضوع می شود و فروش محصول کمتر می شود.
۲. محصول جان و مال مشتری را تهدید می کند
اطلاع رسانی ضعیف ریسک، آدم ها و سیستم ها را آسیب پذیر می کند؛ در نتیجه هم ریسک باید درست شناسایی شود، و هم اطلاع رسانی آن به سازمان و مشتری به درستی انجام شود.